امير ارتش حزب الله


 





 

درآمد
 

فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در اين گفتار كوتاه مي كوشد تا گوشه اي از خاطرات خود را با شهید عباس بابايي برايمان بازگو كند. از منش و بزرگواري او گرفته تا مديريت اش در هنگام سختي ها.
اعتقاد من اين است كه سرلشگر خلبان عباس بابايي فرمانده اي مومن و شجاع بود كه نقش ايشان در نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران يك نقش برجسته و بي نظير جلوه مي كند به خصوص، در عمليات ها و در بعد سازماندهي و آمادگي هاي عملياتي نيروي هوايي ارتش.
بدون ترديد شهيد بابايي مي تواند يك الگو و اسوه براي افسران جوان ارتش جمهوري اسلامي ايران باشد چرا كه داراي مجموعه خصوصياتي همچون دين باوري، انقلابي بودن، تخصص و فداكاري در راه استقلال و عظمت و تماميت ارضي ايران بود و اين خصوصيات مي تواند يك افسر مومن براي ارتش جمهوري اسلامي ايران بسازد.
سرلشكر بابايي يك بسيجي بود با يك روحيه بسيجي. با بسيجيان و پاسداران فرقي نداشت. هر كسي كه ايشان را از نزديك مي ديد فكر نمي كرد يك خلبان باشد. رفتار، خلق و خو و لباس پوشيدن ايشان، بيشتر به يك بسيجي و يا يك پاسدار شباهت داشت ما واقعا شهيد بابايي را در سلوك،‌رفتار، اخلاص، عاطفه و عشق به امام و ولايت همچون يك بسيجي مي ديديم. قلب سليم و نوراني سرلشگر شهيد عباس بابايي به حقيق يك عالم روشن بود و به اين خاطر اين زرق و برق دنيا مقام و موقعيت والاي ايشارن در نيروي هوايي ارتش هيچ تاثيري در رفتار، ايمان، تواضع و فروتني ايشان نسبت به درجه داران و افسران نداشت، زيرا چشم حقيقت بين ايشان به حقايق آن عالم روشن شده بود.
از نظر من او نمونه يك امير ارتش حزب الله و از افتخارات نيروي هوايي ارتش است.
اين جانب از روزهاي اول انقلاب با اين افسر مومن، متقي و انقلابي آشنا شدم. زماني كه ما در سال اول انقلاب كميته دفاع شهري و بعد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را در استان اصفهان تشكيل داديم ايشان افسر پايگاه هشتم شكاري بودند و بعدها به فرماندهي آن پايگاه منصوب گرديدند. در آن موقعيت بنده به عنوان فرمانده عمليات سپاه استان اصفهان با ايشان يك ارتباط تنگاتنگ و صميمي برقرار كرده بودم، به طوري كه نسبت به يكديگر شناخت دو طرفه پيدا كرديم و همان شناخت و روابط صميمانه از اوايل انقلاب باعث شد كه هم آن بزرگوار و هم ما در 8 سال دفاع مقدس حضور داشته باشيم. در مورد چگونگي پشتيباني نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي و عمليات هاي بزرگي چون فتح المبين، بيت المقدس كه به صورت مشترك بين ارتش و سپاه انجام مي شد و از يك قرارگاه مشترك عملياتي برخوردار بودند چه فرماندهي مشترك، اين عمليات ها را اداره مي كرد و چه بعدها كه سپاه به صورت مستقل عمليات هاي بزرگي چون فاو، كربلاي 5 و يا عمليات هاي ديگر را انجام مي داد، شهيد بابايي براي طرح ريزي پشتيباني هاي هوايي و اين كه چه عملياتي در چند ماه آينده خواهيم داشت و منطقه عملياتي كجاست و مشخصات آن چيست، كمك هاي شاياني به ما كرد و چون به علت اجراي اصل غافلگيري و براي اين كه بتوانيم ضربات محكمي را در اين عمليات ها به دشمن وارد كنيم نياز به پشتيباني هوايي داشتيم ايشان زحمات زيادي را در انتخاب خلبان ها و تيم پروازي و هم چنين در حين عمليات در تخليه مجروحين متقبل شد.

عاشق امام حسين (ع)
 

ارتباط ما با سرلشگر شهيد بابايي يك ارتباط تنگاتنگ و بسيار صميمانه بود. روزها و شب ها به قرارگاه فرماندهي مي آمد و ما معمولا با هم در يك جا بوديم و ايشان هميشه سعي مي كرد با لباس بدون درجه بيايد يعني لباس ساده بسيجي. وقتي هم مي آمد همان جا راحت روي زمين مي خوابيد و استراحت مي كرد و مثل همه ما از همان غذاهاي ساده قرارگاه استفاده مي نمود. روحيات او واقعا يك روحيه سرشار از عشق به حضرت اباعبدالله الحسين (ع) بود. هر ساله در منزلشان واقع در قزوين مراسم مي گرفت و پدر بزرگوارشان ( رحمت الله عليه ) مراسم تعزيه خواني برگزار مي كرد.
يك سال توفيق داشتيم با دعوت ايشان به مراسم آن ها برويم. حقيقتا بنده بسيار تحت تاثير قرار گرفتم. گاهي اوقات وقتي ما در قرارگاه زيارت عاشورا مي خوانديم، فصل هيي از زيارت عاشورا را خود ايشان با صداي بسيار زيبا تلاوت مي كرد و اشك مي ريخت. واقعا اين امير ارتش اسلام عاشق حسين (ع) بود.

نقش كليدي در نيروي هوايي
 

شهيد بابايي در سازماندهي نيروهاي ارتش نقش عظيمي داشت. شايد وجود فرمانده شهيد امير سرلشگر ستاري به عنوان فرماندهي نيروي هوايي ارتش نيز موثر بود ولي در كنار شهيد بابايي يعني شهيد بابايي و شهيد ستاري هر دو يك نقش كليدي داشتند. اگر چه دوستان عزيز شهيد بابايي هم چون سرلشگر مصطفي اردستاني و ديگر شهداي ارتش نيز در اين رابطه نقش بسزايي داشتند هم چنين بزرگواراني كه الحمدالله تعداد زيادي از آن ها امروز در قيد حيات هستند و در مقامات بالايي هم چون فرماندهي نيروي هوايي ارتش هم چون سرتيپ خلبان پرديس و نيز امير بقايي در حال خدمت هستند.
انصافا اين عزيزان در كنار اين شهداي عزيز در نگهداري نيروي هوايي در آن زمان كه همه قطعات و سيستم هاي ما از خارج پشتيباني مي شد، نقش اساسي داشتند و امثال افراد مومني چون امير سرلشگر بابايي بودند كه توانستند نيروي هوايي ارتش را سر پا نگهدارند و ضربات قاطع و محكمي را بر قلب ارتش بعثي در عمليات ها بزنند.
من خودم شاهد فداكاري هاي اين عزيزان در عمليات هاي مختلف بودم و از خداوند منان مي خواهم كه اين شهيدان را با شهداي كربلا و امام شهدا (ره) محشور گرداند و ياد و خاطره اين شهيدان همواره در قلب بسيجيان و بر قلب پاسداران و ارتشيان جاودانه باشد.

موجودي زميني كه آسماني فكر مي كرد
 

ظهر يك روز شهيد بابايي آمد قرارگاه تا به اتفاق هم براي نماز جماعت به مسجد قرارگاه برويم. ايشان موي سر خود را چون سربازان تراشيده و لباسي خاكي بسيجي پوشيده بود. وقتي وارد مسجد شديم به ايشان اصرار كردم به صف اول نماز برويم ولي ايشان قبول نكرد و در همان ميان مانديم، چرا كه ايشان هميشه سعي مي كرد ناشناخته بماند.
در نماز هم يك حالات خاصي داشت. مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتيم براي نهار، اتفاقا نهار آن روز كنسرو بود و سفره ساده اي پهن كرده بودند. ايشان صبر كرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن كرد. وي آن چنان رفتار مي كرد كه كسي پي نمي برد كه با فرمانده عمليات نيروي هوايي ارتش،‌ عباس بابايي رو به رو است. بيشتر وانمود مي كرد كه يك بسيجي است. انشاء الله خداوند همه ما را وفادار به آرمان شهدا گرداند و ما را در راه دفاع از ملت و كشور قرار دهد. حقيقتا شهيد بابايي شناخته نشده، اميدواريم كه با تلاش دوستان قسمتي از عمق درياي عرفان و عمق زحمات ايشان در 8 سال دفاع مقدس براي نسل هاي آتي شناخته شود.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 33